سید محمود خوشدل

سید محمود خوشدل

معارف اهلبیت علیهم السلام
سید محمود خوشدل

سید محمود خوشدل

معارف اهلبیت علیهم السلام

جاهلیت در آخر الزمان (6)

مبحث دوم: بعد سیاسی

قبلاً اشاره شد که دعوت امام مهدی (علیه السّلام) بسیار شبیه دعوت جدّ ایشان، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد و بدیهی است که دعوت محمدی در عصر جاهلیت اول، ظهور و تداوم یافت و منطقه ی دعوت اسلام دارای اوضاع سیاسی با مشخصات و خصوصیات و ویژگی هایی بود که آن را از غیر خود، کاملاً متمایز می نمود و دارای احکام جاهلی بود.
به ناگزیر دعوت امام مهدی (علیه السّلام) نیز تحت اوضاع سیاسی مشابه، با صدور اسلام، ظهور و بروز پیدا خواهد کرد.
عادات و تقلیدهای جاهلی بر آن حاکم خواهد شد و اختلافی با جاهلیت اول به جز در شکل ندارد، ولی به لحاظ مضمون، یکی است. این چیزی است که ما قصد داریم در تقابل بین مظاهر سیاسی در دو جاهلیت اول و دوم و آنچه در گذشته و حال، از آن انعکاس یافته، روشن نماییم.

مظهر اول: تفرقه و دشمنی( تا سر حدّ قتل )

از جمله مظاهر جاهلیت در سطوح سیاسی، تفرقه گرایی امت و قبایل عرب در جاهلیت اول بوده است. آنها از یکدیگر متفرق و متنفر بودند و همین امر موجب می شد، به بهانه های مختلف با تکیه بر قدرت خود، با دیگری منازعه کنند و او را از میدان به در برند، تا اینکه به وسیله پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت طاهرینش (علیه السّلام) از این بلای عظیم رهایی یافتند. همان طور که سخن خداوند کریم در « قرآن عظیم » بر این موضوع تصریح دارد:
« وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَ کُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ‌(80)؛
همگی بر ریسمان محکم الهی چنگ زنید و متفرق نشوید. نعمت خدا را به یاد آورید، در آن زمان که شما با یکدیگر دشمن بودید و او بین قلب های شما الفت برقرار کرد و به نعمت او به برادری گراییدید و (نیز به یاد آورید) که شما بر سر گودالی از آتش قرار داشتید و او شما را از آن رهانید، خداوند این گونه آیات خود را برای شما بیان می نماید، شاید هدایت شوید. »
صدیقه کبرا، فاطمه زهرا (علیها السّلام) در خطبه خود به این نکته اشاره کرده و می فرماید:
« اطاعت ما موجب نظام ملت و امامت ما وسیله ی امان از فرقت است. » (81)
به عبارت دیگر، قطعاً امامت اهل بیت (علیه السّلام) همان امان مردم از تفرقه است و اگر امام علی (علیه السّلام) را به امامت می پذیرفتند، دچار تفرقه نمی شدند و به گروه هایی مختلف و متفاوت تبدیل نمی گردیدند.
از آنجا که عملاً این تفرقه صورت پذیرفت و اکنون نیز ادامه دارد، تنها راه خلاصی یافتن از آن نیز، امامت اهل بیت (علیه السّلام) است و حضرت زهرا (علیها السّلام) با بیان این عبارت، اشاره ی تلویحی به شرایط امت در آخرالزمان و تفرقه و تشتّت آنان نموده و تنها راه رهایی از آن را به قیام قائم آل محمد، مهدی منتظر (عج الله تعالی فرجه الشریف) موکول نموده اند.
امیرمؤمنان (علیه السّلام) در طیّ کلامی به روز این واقعه ی دردناک در احوال امت اسلامی اشاره می نمایند:
« یاد کنید آن زمان را که شما اندک، مشرک، کینه جو و متفرق بودید و خداوند به وسیله ی اسلام بین شما الفت ایجاد کرد و آنگاه به کثرت و اجتماع گراییدید، پس دیگر بار متفرق نشوید و نسبت به یکدیگر کینه جویی ننمایید. » (82)
اما امت اسلامی پس از اتحاد، متفرق و پس از مهرورزی به کینه جویی گرایید.
هم اکنون که ما در عصر جاهلیت دوم زندگی می کنیم، مسلمانان عرب و غیر عرب و حکومت ها و دولت ها از یکدیگر متفرّقند و هر یک از دیگری دوری می جوید. روایات اهل بیت (علیه السّلام) اشاره بر این موضوع دارد که این رویدادها از نشانه های نزدیک بودن قیام مقدس امام مهدی (علیه السّلام) به خصوص در« عراق »، پایتخت و مقرّ دولت ایشان، دولت عدل الهی خواهد بود. از ابی بصیر از امام باقر (علیه السّلام) روایت شده که فرمودند:
« به ناگزیر بنی فلان در آنجا حکومت خواهند کرد، آنگاه اختلاف پیدا کرده، حکومتشان متفرق و امیدشان پراکنده خواهد شد. » (83)
روایت فوق نیز از دلایل وجود اختلاف کلمه و شکستن صف واحد مسلمانان در آخرالزمان، یا همان عصر جاهلیت دوم می باشد.

مظهر دوم: اختلاف

قبایل عرب در ایام جاهلیت، دائماً با یکدیگر در اختلاف بودند و بر هیچ رأی واحدی متفق نمی شدند و دشمنی و کینه توزی چهره ی این عصر را سیاه کرده بود. اکنون نیز ما در عصر جاهلیت دوم، شاهد اختلاف مسلمانان در میان خویش هستیم. حاکمان کشورهای عربی در هیچ موضوعی با هم اتفاق نظر ندارند، به گونه ای که یکی از بزرگان عرب از این وضعیت ناگوار این گونه تعبیر می نماید، اعراب بر این موضوع توافق نموده اند که بر سر هیچ موضوعی توافق نکنند.
این عناصر، هیچ هدفی جز ارضای نفس های اماره به سود خود و حرکت در مسیر موافق هواها و تمایلات ندارند و این در حالی است که دین توحیدی اسلام، ما را به وحدت و یگانگی و کنار گذاشتن اختلافات و حرکت در مسیر واحدی که هیچ اختلافی در آن نیست؛ یعنی مبادی اسلامی ارائه شده از سوی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومان (علیه السّلام) فرا می خواند. دلیل وجود اختلاف در عصر قبل از ظهور شریف امام مهدی (علیه السّلام) وجود تعدادی از روایات تصریح کننده به این واقعیت می باشد. از آن جمله از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است:
« شما را بشارت می دهم که مهدی در هنگام بروز اختلافات و تزلزل ها در امت اسلامی برانگیخته می شود. » (84)
در روایت دیگری می فرماید:
« شما را سه بار به مهدی بشارت می دهم که در هنگام وجود اختلافات بین مردم ظهور می کند. » (85)
اما روایت دوم از امام محمدباقر (علیه السّلام) است که می فرماید:
« قائم قیام نمی کند، مگر در هنگامی که ترس شدید و شمشیری کوبنده در میان اعراب حاکم است و مردم دچار اختلاف و تشتّت در دیدن و تغییر و دگرگونی در احوال هستند.. » (86)
روایت سوم از قدّامه، از عبدالکریم است که می گوید:
در حضور اباعبدالله (علیه السّلام) (امام صادق (علیه السّلام) ) سخن از قائم (علیه السّلام) به میان آمد، ایشان فرمودند: « چطور ممکن است، چنین چیزی رخ دهد، در حالی که هنوز آن قدر زمان طولانی نشده است که در مورد ایشان گفته شود از دنیا رفته یا در هر کجا زندگی می کرد، هلاک شده است ». پرسیدم: این چه زمانی است؟ فرمودند: « اختلاف بین شیعیان. » (87)
اختلاف اشاره شده فقط شامل حال مسلمانان نمی گردد، بلکه شرق و غرب عالم را دربرمی گیرد. از ابی بصیر از امام جعفر صادق (علیه السّلام) روایت شده که فرمودند:
« اهل شرق و اهل غرب و بلکه اهل قبله نیز با هم اختلاف می کنند. » (88)
نمونه هایی از تفرقه که امروزه در همه ی جوامع انسانی وجود دارد، وضعیت پراکندگی و تفرقه ی مردم در عصر جاهلیت اول را به ذهن متبادر می نماید و خود دلیل بر این است که ما هم اکنون در عصر جاهلیت دوم زندگی می کنیم؛ زیرا تفرقه تنها محدود به مرکز مهدویت توصیف شده در « عراق » و « کوفه » نمی گردد، بلکه شامل محیط دعوت مهدویّه در کشورهای مجاور و پیرامون عراق و بلکه تمام خانواده ی بشری نیز می گردد.

مظهر سوم: احزاب و گروه ها

بررسی اوضاع جاهلیت و اهل آن در زمان قبل از عصر رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نشان می دهد که برخی قبایل عرب علیه قبایل دیگر با هم متحد می شدند و حال بقیه نیز همین گونه بود. از جمله شواهد دلالت کننده بر این موضوع، اتحاد اهل« مکه » ( قریش ) با یهود و دیگر قبایل عرب در جنگ احزاب برای مقابله با اسلام و مسلمانان بود، خداوند به وسیله ی این جنگ، لشکریانش را عزت و بنده اش را نصرت بخشید و به تنهایی احزاب را به هزیمت کشانید.
در عصری که ما هم اکنون در آن زندگی می کنیم، مسلمانان تبدیل به احزاب و فرقه های متفرق گشته و هر کدام از آنها، سعی در به دست گرفتن امور و تسلط بر اوضاع، در مقابل طرف دیگر را دارد.
روایاتی از اهل بیت (علیه السّلام) بر کثرت احزاب و فرقه ها در میان مسلمانان تأکید دارد، از آن جمله، سخن امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است، که می فرمایند:
« شما پس از هجرت اعرابی و بعد از دوستی و برادری حزب گرا گشتید » (89).
از جمله احادیثی که دلالت بر وجود احزاب در آخرالزمان می نماید، روایات موجود در نزد دوستان اهل بیت (علیه السّلام) است. از آن جمله روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد، که می فرمایند:
« امت من به زودی به هفتاد و سه فرقه تقسیم می گردند که یکی از آنها نجات یابنده است و آن فرقه ای است که از وصیّ من ( او با دست به پشت علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) زد )، تبعیت می نمایند. » (90)
و نیز در روایت دیگری می فرمایند:
« ( امت من ) هفتاد و چند فرقه می شوند و عظیم ترین فتنه را فرقه ای رقم می زند که امور را قیاس می کنند. » (91)
هم اکنون ما شاهد ظهور احزاب و سازمان های باطل و کثرت طلب بسیاری هستیم که برخی از آنها عناوین پر طمطراق دینی را یدک می کشند، اما در اصل، بسیار دور از دین حقیقی می باشند و همین موضوع سبب بروز فتنه هایی می گردد که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در ضمن این حدیث شریف، مردم را از آن برحذر می دارند:
« وای بر عرب از فتنه ای که نزدیک می گردد، رستگار کسی است که از آن خودداری می کند و رستگار کسی است که از فتنه ها بپرهیزد. » (92)
این خودداری قطعاً به معنای خودداری از وارد شدن به احزاب و سازمان های باطل و بیهوده است.

مظهر چهارم: فراوانی جنگ ها و نزاع ها

اگر کسی اوضاع و شرایط عصر جاهلیت اول را مورد بررسی قرار داده باشد، درمی یابد که قبایل عرب در آن زمان به طور پیوسته یا در حال جنگ یا در حال معارضه با یکدیگر بودند و شب و روز خون می ریختند و این همان چیزی است که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در حجة الوداع به آن اشاره نموده و مردم را از آن برحذر داشتند:
« آیا شما را آگاه ننمایم که بعد از من مرتد و کافر گشته و برخی از شما گردن بعضی دیگر را خواهید زد؟ » (93)
و در روایت دیگری می فرماید:
« مبادا بعد از من به کفر بازگردید و برخی، گردن برخی دیگر را بزند و قسم به خدا! قطعاً آن را در میان لشکر خواهید شناخت... » (94).
هم اکنون ما در عصری به سر می بریم که جاهلیت دوم با جنگ ها و نزاع ها در صحنه حضور دارد و دولت های اسلامی و به خصوص عربی با یکدیگر به جنگ و منازعه پرداخته اند. البته منظور ما لزوماً جنگ با سلاح نیست؛ بلکه جنگ کلامی و زبانی را نیز شامل می گردد. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمودند:
« به زودی فتنه ای در میان اعراب روی خواهد داد که در آن آتش زبان شدیدتر از کشتن با شمشیر خواهد بود. » (95)
و اکنون ما شاهد این هستیم که برخی از مسلمانان، برخی دیگر را مورد شتم قرار می دهند و عده ای دیگر گروهی را با زبان علیه گروه دیگر تحریک می کنند و بدین گونه رویدادی را برتر از جنگ با سلاح رقم می زنند، به گونه ای که همسایه، همسایه اش و برادر، برادرش و پسرعموی خویش را ( با زبان ) به قتل می رساند... (96) و همانند جاهلیت اول، خونریزی در شب و روز فراوان است. در این باره حدیثی از امیرمؤمنان (علیه السّلام) نقل شده است که فرمودند:
« خونریزی زیاد می شود به گونه ای که از هر 9 نفر، 7 تن یا از هر 7 نفر، 5 تن کشته می شود و در این هنگام جاهل می گوید: ما را به آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیازی نیست. » (97)
در روایت دیگری از امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه السّلام) نقل شده است که فرمودند:
« زمانی بر مردم خواهد آمد... و در ورای آن مرگ سریع است که مردم را به شدت می فرماید به گونه ای که شخص صبح سالم است و شب دفن می گردد و شب زنده است و صبح از دنیا می رود... » (98).

مظهر پنجم: ترس شدید و فقدان امنیت

در نتیجه اوضاع و احوال سخت سیاسی و نگرانی های ناشی از جنگ ها و غارت ها، ترس شدید و فقدان امنیت بر جامعه مستولی می گردد.
چنین واقعیتی در میان قبایل عرب، قبل از دعوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رایج و شایع بود و اهل جاهلیت خوار و مطرود بوده و برخی از برخی دیگر و همگی از نیروهای پیرامون خود، یعنی« روم » و « ایران » در ترس و نگرانی بودند. حضرت صدیقه کبرا، فاطمه زهرا (علیها السّلام) در خطبه ی خود بر این واقعیت اشاره دارند:
« و شما بر سر گودالی در آتش قرار داشتید، نوشیدنیتان آب گندیده، خوردنیتان پوست جانور و مُردار بود. در هجوم کشورهای همسایه، پست و ناچیز و هراسان بودید تا آنکه [خدا ] به وسیله ی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شما را از خاک مذلت برداشت و سرتان را به اوج رفعت برافراشت. » (99)
امروزه ما شاهد وجود چنین واقعیت تلخی در عصر جاهلیت دوم، یعنی ترس شدید مردم از داخل یا خارج کشور می باشیم و این یکی از نشانه های قریب الوقوع بودن قیام مقدس صاحب العصر و الزمان (علیه السّلام) است. از امام باقر (علیه السّلام) روایت شده است که:
« قائم قیام نمی کند، مگر در هنگام ابتلای مردم به ترس شدید و شداید روزگار و فتنه و بلا... » (100).
و در ضمن روایت دیگری می فرمایند:
« و مردم به سبب ترس و هراس به سختی و رنج بسیار می افتند ». (101)
و در کتاب مقدس موجود نزد یهود و نصاری نیز این حالت ترس این گونه وصف گردیده است.
« با رنج و سختی و حیرت، مردم از ترس بیهوش می شدند. » (102)

 

 

مظهر ششم: پناه بردن به دنیا

منطقه ای که دعوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ظهور رسید، غرق مشکلات داخلی و خارجی بود و همین امر آنان را از پرداختن به قضیه ی ظهور نبیّ موعود که دین ضعیف ابراهیمی را در میان قوای محاصره کننده ی آنان اقامه کند، باز داشته بود. اما یهود و نصارا مترقّب و منتظر ظهور این نبیّ موعود بودند و خود را آماده ی این رویداد که موافق هواهای نفسانیّه آنان نبود، می نمودند. (103)
اکنون نیز ما در عصر ظهور شریف امام مهدی (علیه السّلام) و در زمان شکوفایی عصر جاهلیت دوم، شاهد مردمی هستیم که آن چنان به امور دنیا و نگرانی های ناشی از آن مشغولند، که موضوع امام مهدی (علیه السّلام) و بلکه تفکر نسبت به نزدیکی قیام ایشان و ظهور حکومتشان را در میان نیروهای عظیمی که ما را احاطه کرده اند، به بوته فراموشی سپرده اند، اما اهل کتاب بیشترین اهتمام و انتظار را نسبت به قیام شریف ایشان و آمادگی برای رویارویی با آن را از خود نشان می دهند.

مظهر هفتم: حکم کردن به غیر حکم خداوند

قبایل عرب، قوانین و نظاماتی بر اساس طبایع و عادات و تقلیدهای متعارف خود وضع نموده و به آن تکیه و اعتماد داشتند، قوانین و مقرراتی که هیچ توافقی با اراده ی خداوند متعال نداشت.
در این عصر نیز، حکومت ها و نظام های غیراسلامی برای خود، قوانین و دستوراتی وضع نموده اند که خداوند، سلطانی برای حکم کردن به آن نازل ننموده است. این قوانین به طور عموم با مبادی دین توحیدی اسلام متعارض است، اما با این وجود، این حکومت ها به آن عمل می کنند و این در حالی است که « قرآن » می گوید:
« وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ ‌(104)؛
هر کس به آنچه خداوند نازل کرده، حکم نکند، کافر است. »
« وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‌(105)؛
و هر کس به آنچه خداوند نازل کرده، حکم نکند، ستمگر است. »
« وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ‌ (106)؛
و هر کس به آنچه خداوند نازل کرده، حکم نکند، فاسق است. »
به عبارت دیگر این حکومت ها به جای آنکه به حکم خداوند عمل کنند، به حکم ساخته ی خود عمل می کنند که در واقع، حکم به جاهلیت است و اتصال به خداوند ندارد. از این گذشته بسیاری از دانشمندان، عالم به احکام الهی نیستند و حکم هایی را از روی گمان و ظنّ می دهند که هم احتمال خطا در آن هست و هم صواب و اگر به حکم واحدی حکم نمایند، که مطابق با واقع نباشد، در این صورت به حکم جاهلیت حکم کرده اند. از ابی بصیر از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده که:
« حکم بر دو قسم است، حکم خدا و حکم جاهلیت و هر کس در حکم خدا خطا نماید، به حکم جاهلیت حکم خواهد کرد. » (107


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.