یکى از جهات بسیار مهمى که باید در قاعده شعائر مورد توجه قرار داد این است که هر شعیره و شعارى یک سرى مخاطبان خاصى دارد که آگاه از وضع آن و معنایى که مىرساند هستند، و در اثر چنین علم و آگاهى آثار خوب و نیکوى خود را بر آنها خواهد گذاشت. آثارى از قبیل اصلاح جامعه، ثبات هویّت دینى، جلوگیرى از انحراف عقل جمعى اما اگر همین شعیره از دایره خود فراتر رود و براى دیگران که مخاطب واقعى آن نیستند انجام شود چه بسا اثرات معکوسى خواهد داشت.
برخى از شعائر دینى جنبه عمومى دارد و مخاطب آنها یک طیف خاصى نیستند، بلکه براى تبلیغ و نشر دین و دعوت تمامى ملتها و ادیان وضع شده است
برخى دیگر از شعائر براى حظ هویّت و فرهنگ اسلامى در داخل مسلمانها جعل شده و فایده آن تنها به مسلمانها- اعم از شیعه و سنى- مىرسد.
نوع سوم شعائر تنها براى جامعه شیعى و ایمانى وضع شده است تا سبب حفظ هویّت ولائى و شیعى آنها شده و مانع رسوب افکار منحرف در بین آنها شود.
نکته مهم این است که: باید بین این اقسام فرق گذاشت و براى هر مخاطبى شعیره مناسب با او را ارائه کرد، باید دید آیا این شعیره براى محیطهاى غیر اسلامى وضع شده یا براى محیطهاى اسلامى و یا محیطهاى ایمانى. جابجایى این شعائر نقض غرض از تشریع شعائر و مانع از نشر دین مىشود. این مطلب یکى از موارد حکم کلى است که در روایات مستفیض بلکه متواتر وارد شده که ائمه ما فرمودهاند: به اندازه درجه ایمانى هر کسى از او توقع پذیرفتن داشته باشید و فوق طاقت کسى بر او تحمیل نکنید، که در چنین صورتى آنها تکذیب و انکار خواهند کرد و شما مسئول این تکذیب آنها هستید.
از باب نمونه شعیره لعن دشمنان خدا براى محیطهاى شیعى وضع شده که تاثیرات بسیار مهمى بر این محیط مىگذارد و بسیار مطلوب است.
اما استفاده از همین شعیره در محیطهاى غیر شیعى سبب تنفر خواهد شد. دعوت غیر مسلمانان به راه خدا و نشر دین اسلام در محیطهاى غیر اسلامى باید با استفاده از شیوهها و روشهایى باشد که مورد پسند آنهاست و برایشان جذابیّت دارد. اما این دلیل نمىشود که براى نشر دین در محیطهاى اسلامى و براى حفظ هویّت و کیان آسمانى مسلمانان نیز فقط باید از همان شیوهها استفاده کرد.
بىشک مناسک حج یکى از شعارهاى دین مقدس اسلام است که در ضمن آن معانى بسیار بالاى دینى نهفته است، و سبب حفظ هویّت ملکوتى مسلمانان و راز ارتباط با معبود و سر تسلیم در مقابل محبوب نهادن است. آثار و برکات این شعیره الهى براى مسلمانان قابل انکار نیست.
اما همین شعیره الهى براى برخى از محیطهاى غیر اسلامى زشت و بیهوده و تنفر آمیز است؛ براى آنها معنى ندارد جمعیتى با مشقتهاى فراوان از اطراف کره خاکى جمع شوند، تمامى لباسهایشان را در آورند و تنها با دو پارچه سفید بر گرد یک خانه سنگى بگردند، پس از آن بین دو کوه هفت بار رفت و آمد کنند و در مکان خاصى هروله نمایند، آن هم در آن سیل جمعیت که تحمل فشار آنها بسى دشوار مىنماید. سپس در زمان خاصى همگى در بیابانى جمع شوند، بعد از این بیابان به بیابان دیگر بروند و همینطور، به ستون سنگى هفت بار سنگ بزنند و در این راستا سر و جان عدهاى را فداى باران سنگ کنند، و این کار را چند روز و در چند مرحله تکرار نمایند، سر بتراشند و میلیونها گاو و گوسفند و شتر سر ببرند بىآنکه نیازى به گوشتشان داشته باشند و آن را نشانه قبولى
حجشان بدانند. تمامى این کارها براى غیر مسلمانى که از رمز و راز این مناسک بزرگ الهى آگاه نیست بیهوده و زشت و تنفّر زاست. اما آیا به خاطر اینکه آنها اسرار این مناسک عظیم الهى را نمىدانند باید دست از آن شست، و به بهانه وهن مذهب آن را کنار گذاشت؟
تمام نکته این است که دایره این شعائر مربوط به محیط داخلى مسلمانان است نه محیط بیرونى، به همین جهت خداوند میفرماید:
وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّه» »
. یعنى ما قربانى را براى شما از شعائر خدا قرار دادیم نه براى دیگران؛ محدوده این شعیره محدود به داخل مسلمانان است نه بیرون آنها. هیچگاه براى دعوت غیر مسلمانان به اسلام از شعیره حج استفاده نمىشود بلکه باید از شیوههایى بهره جست که در سطح عقل و خرد آنها بوده ومقبولیّت داشته باشد.
وقتى روشن شد که دایره بسیارى از شعائر دینى محدود به داخل مسلمانان و مومنان است و در همان محیط نیز اثر بسیار خوب خود را مى گذارد، نباید به خاطر استهزاء دیگران که ناشى از عدم درک صحیح این شعائر است از آن دست شست، زیرا اصلا آنها مخاطب نیستند و این شعائر براى آنها وضع نشده است. همانطور که آنها دست از آیینهاى داخلى خود- که براى ما بسیار پوچ و بیهوده به نظر مىرسد- بر نمىدارند.
آرى براى دعوت آنها به ایمان باید از شیوههاى دیگرى بهره جست، شیوههایى که در حد فهم و درک آنها بوده وآنها را فریفته این آیین الهى نماید؛ مانند ترکیز بر اخلاق حسنه ومبادى عالیه اسلامى که دلها را مجذوب خود میکند مانند وفاى به عهد، اداء امانت، خوشروئى و راستگویى، همانطور که امامان ما دستور دادهاند. امام صادق علیه السلام فرمودند:
کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الاجْتِهَادَ وَالصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ». »
«مردمان را با غیر زبانتان دعوت کنید تا ببینند که شما اهل تلاش جدى در راه خدا ودورى از گناهان وراستگو هستید»
در جاى دیگر امام ششم علیه السلام به یکى از اصحابشان به نام زید شحام
چنین سفارش مىکنند:
«اقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ یُطِیعُنِی مِنْهُمْ وَ یَأْخُذُ بِقَوْلِیَ السَّلَامَ وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ للَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صلى اللَّه علیه و آله أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى اللَّه علیه و آله کَانَ یَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَیْطِ وَ الْمِخْیَطِ صِلُوا عَشَائِرَکُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَأَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِیثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا جَعْفَرِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کَانَ عَلَى غَیْرِ ذَلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَعَارُهُ وَقِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اللَّهِ لَحَدَّثَنِی أَبِی علیه السلام أَنَّ الرَّجُلَ کَانَ یَکُونُ فِی الْقَبِیلَةِ مِنْ شِیعَةِ عَلِیٍّ علیه السلام فَیَکُونُ زَیْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَأَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَأَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِیثِ إِلَیْهِ وَصَایَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ الْعَشِیرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلَانٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِیثِ».
به هر کسى که گمان مىکنى گوش به حرف من مىدهد و از سخنان من پیروى مىکند سلام مرا برسان، من شما را به رعایت تقوى خدا ودورى از گناهان در دینتان، وتلاش جدى براى خدا وراستگویى واداء امانت وسجدههاى طولانى وخوش همسایگى سفارش مىکنم، که پیامبر چنین آیینى را آورده است. هر که به شما اعتماد کرد و امانتى نزد شما گذاشت امانتش را به او بر گردانید چه او انسان خوب یا انسان بدى باشد، هر آینه رسول خدا مىفرمود نخ وسوزنى را اگر کسى به امانت نزد شما گذاشت به او برگردانید. به قومتان نیکى کرده و به داد آنها برسید، به تشییع جنازه آنها بروید واز مریضهایشان عیادت کنید وحقوقشان را به آنها بپردازید. اگر یکى از شما در دینش پرهیزکار بوده، راستگو وامانتدار باشد، اخلاقش با مردم خوب باشد مىگویند این جعفرى است ومن به خاطر او خوشنود مىشوم، گفته مىشود این تربیت جعفر است. ولى اگر این طور نباشد بلا وعارش بر من خواهد بود ومىگویند این تربیت جعفر است. به خدا قسم پدرم برایم نقل کرد: که شیعیان على علیه السلام در قبیلهاى که بودند مایه زینت آن قبیله بوده، از همه امانتدارتر واز همه بیشتر مراعات حقوق مردم را مىکردند واز همه راستگوتر بودند، همه او را وصى خود قرار مىدادند و سفارشهاى خود را به او مىکردند، و امانتهاى خود رابه او مىسپردند. وقتى از اهل قبیله سوال مىکردى مىگفتند: چه کسى مانند فلانى است به راستى که او از همه ما امانتدارتر و راستگوتر است».
کوتاه سخن آنکه:
بسیارى از مشکلاتى که براى شعائر پیش مىآید و سبب استهزاء دیگران میشود ناشى از خلط دایرههاى شعائر است، باید
متخصصان و کارشناسان در علوم و فنون مختلف مانند شاعران، ادیبان، گویندگان، مداحان، و کسانى که در امور فرهنگى و مجالس مذهبى دست اندر کارند با دقت بررسى کنند که مخاطب هر نوع شعیره اى چه کسانى هستند و از چه ابزارى براى جذب آنها میتوان بهره جست. به شرط اینکه آن ابزار تنها بازگو کننده معالم دین باشد نه اینکه بازگو کننده چیزهایى خارج از دین، که رکن شعیره نیز همین است؛ یعنى علامت حسى که بازگو کننده و دال بر یکى از معانى ثابت و واقعى دین است.
حفظ هویّت داخلى مومنان در گرو تعظیم شعائر ایمانى
اکثر شعائر دینى براى محیطهاى داخلى مسلمانان یا مومنان جعل شده است، و هدف از آن تقویت و حفظ هویّت الهى و ملکوتى آنهاست، تا در دیگران ذوب نشوند و اصالت ایمانى و اسلامى آنها محفوظ بماند.
به همین جهت مىبینیم کسانى که مدتى از این شعائر فاصله گرفتهاند مانند کسانى که در محیطهاى غیر اسلامى و غیر ایمانى زندگى میکنند؛ که نه صداى اذان مىشنوند و نه نماز جماعت مىبینند، نه اسمى از خدا به گوششان میخورد و نه مسجد و محراب و مظهرى از مظاهر اسلامى را مىبینند، نه مجلس روضه میروند و نه علم و پرچم و مشعل و خیمه عزاى سید مظلومان را مىبینند و نه صداى روضه را میشنوند، نه ماه رمضان مىبینند و نه صداى دعا و مناجات سحر و افطار را میشنود، نه صوت کمیل و نه نواى ندبه به گوششان مىرسد؛ آرام آرام روح ایمانى و اسلامى آنها میمیرد و هویّت دینى و ملکوتى و آسمانیشان از بین رفته و در دیگر هویّتها ذوب شده و اصالت دینى خود را از دست میدهند.
از این رو دین اسلام براى شعائر اهمیت ویژهاى قائل شده و تنها به اقامه آن اکتفا ننموده بلکه امر به تعظیم آن کرده و اهانت به آن را گناه نابخشودنى شمرده است، چون تمام دین مبتنى بر شعائر است و اگر نباشد روحیه ایمانى باقى نمىماند تا سایر تعالیم دینى کاربرد داشته باشد.
وهن مذهب یا نابودى مذهب؟
معلوم شد تاثیر پذیرى جوامع شیعى از فرهنگها، و خوش آمد و نیامدهاى غیر مسلمانان و یا غیر شیعیان چقدر خطرناک و فاجعه بار است، زیرا این به معناى از دست دادن هویّت ایمانى و قطع ارتباط با ملکوت و ذوب شدن فرهنگ عرشى آنها در سایر فرهنگهاى فرشى است. و از طرفى وقتى- در اثر تبلیغات گسترده دیگران- عقل جمعى و اجتماعى دست خوش چنین بینش نادرستى شد که خوب را بد، و بد را خوب دانست بدترین حالت براى یک جامعه پیش خواهد آمد؛ یعنى هنجار به ناهنجار و ناهنجار به هنجار تبدیل مىشود.
از بین رفتن شعائر الهى به معنى از بین رفتن روحیه ایمانى مردم جامعه است، و وقتى این روحیه از بین رفت و ارتباط آنها با آسمان بریده شد دیگر هیچ یک از تعالیم دینى براى آنها مفید و موثر نخواهد بود؛ نه توحید و نه عدل و نه نبوت و نه امامت و نه معاد، نه احکام و نه اخلاق و نه مکارم و مناقب، و نه هیچ چیز دیگر. چنین جامعهاى حالت زمان جاهلیت را به خود خواهد گرفت یعنى بریده شدن دست مردم از تعالیم پیامبران و فرو رفتن در توحّش حیوانى و بلکه پست تر از آن.
چنین جامعهاى گرفتار دام خرافات کاهنان ومرتاضان وتوهمات وجادوگران وشعبده بازان وحیله فروشان- که گاه در شیطان پرستى جمع مىشوند وگاه در لباس دیگر جلوه مىکنند-، خواهد شد. هجوم بشریت به سمت وسوى خرافات شیطانى واسارت آنها در دام توهمات جاهلى در عصر حاضر- خصوصاً در فرهنگ غربى-، معلول تهى بودن روح آنها از سرچشمه جوشان و زلال معارف الهى است که در اثر قطع ارتباط با ملکوت وملکوتیان، عرش وعرشیان، آسمان وآسمانیان به وجود آمده است، این ارتباط توسّط همین شعائر ومظاهر دینى که در رأس آنها شعائر حسینى است انجام مىشود. از این رو کم رنگ کردن برخى از شعائر به بهانه وهن مذهب در حقیقت نابود کردن اصل مذهب است.
گرفتار شدن غیر شیعیان- اعم از سایر مذاهب اسلامى وغیر مسلمانان- در دام خرافات و توهمات ضد عقل که مهمترین کتابهاى دینشیان پر از آنهاست، به جهت نبودن همین شعائر حسینى در میان آنهاست، این شعائر حلقه ارتباط میان مردم و امام زمان که حافظ دین است مىباشد، وقتى این ارتباط بریده شد و با اهل بیت علیهم السلام فاصله گرفتند قهراً شیطان وشیطانیان با آنها مرتبط خواهند شد وتاریکىهایشان را به نام نور به خورد آنها مىدهند.
چه توهماتى وچه خرافاتى!
خداى حى قادر را بسان عاجزى پست وبىمقدار وجاهل ونادان نمودهاند که قدش کوتاهتر از درخت بوده وانسان پشت درخت را نمىبیند، آدرس خانهها را اشتباه مىکند! گاه با پیغمبرش کشتى مىگیرد، بر عرشش نشسته و از سنگینیش عرش مىنالد! گاه سوار بر قاطرش شده و بر بام کعبه فرود مىآید! پایش را در جهنم فرو مىبرد ومردم ساق پاى او را مىینند! از کردار خود پشیمان مىشود! مىزاید وزاده میشود !
پیام آورش نیز گاهى کفر مىگوید، بت مىپرستد وبتخانه مىسازد، وگاه با نیرنگ و فریب نبوّت را از خدا مىدزدد! آنقدر جاهل است که نمىداند آیا جبرئیل بر او نازل شده یا شیطان او را به بازى گرفته! آنقدر از آداب انسانى به دور است که جلوى دیگران
کارهایى مىکند که هر انسانى از انجام آن شرم دارد! »
احکام وآدابشان هم پوچتر وبیهودهتر؛ باید نان آغشته به خون یا ماده قرمز رنگ دیگرى را بخورند تا خدا با گوشت وپوستشان مخلوط شود واز این راه فرزند خدا شوند! ویا اینکه بىچون وچرا از هر حاکم زورگو وستمگرى فرمان ببرند که اگر چنین نکنند از دین بیرون رفتهاند! در نماز باید آب دهانشان را به زیر پایشان بیندازند نه به سمت قبله، مبادا به صورت خدایشان بریزد! کسى حق ندارد هنگام نماز از جلوى آنها رد شود، اگر رد شد حق دارند او را بکشند زیرا این کار ارتباط آنها را با خدایشان- همان بتى است که در مقابلشان نشسته- قطع مىکند
این خرافات وصدها مانند اینها که در افکار و اندیشههاى دیگران رسوخ کرده، وبه عنوان مطالب علمى استوار ومحکم در ذهنشان جاگرفته، وبه آن معتقد شده اند، همگى معلول جدا شدن آنها از رشته امامت الهى و خلافت ربانى است که رمز این اتصال در شعائر حسینى نهفته است.
-----------------------------------------------------------------
منبع : الشعائر الحسینیه آیت الله سند