سید محمود خوشدل

سید محمود خوشدل

معارف اهلبیت علیهم السلام
سید محمود خوشدل

سید محمود خوشدل

معارف اهلبیت علیهم السلام

دایره‏ هاى مختلف شعائر

یکى از جهات بسیار مهمى که باید در قاعده شعائر مورد توجه قرار داد این است که هر شعیره و شعارى یک سرى مخاطبان خاصى دارد که آگاه از وضع آن و معنایى که مى‏رساند هستند، و در اثر چنین علم و آگاهى آثار خوب و نیکوى خود را بر آنها خواهد گذاشت. آثارى از قبیل اصلاح جامعه، ثبات هویّت دینى، جلوگیرى از انحراف عقل جمعى اما اگر همین شعیره از دایره خود فراتر رود و براى دیگران که مخاطب واقعى آن نیستند انجام شود چه بسا اثرات معکوسى خواهد داشت.

برخى از شعائر دینى جنبه عمومى دارد و مخاطب آنها یک طیف خاصى نیستند، بلکه براى تبلیغ و نشر دین و دعوت تمامى ملتها و ادیان وضع شده است

برخى دیگر از شعائر براى حظ هویّت و فرهنگ اسلامى در داخل مسلمانها جعل شده و فایده آن تنها به مسلمانها- اعم از شیعه و سنى- مى‏رسد.

نوع سوم شعائر تنها براى جامعه شیعى و ایمانى وضع شده است تا سبب حفظ هویّت ولائى و شیعى آنها شده و مانع رسوب افکار منحرف در بین آنها شود.

نکته مهم این است که: باید بین این اقسام فرق گذاشت و براى هر مخاطبى شعیره مناسب با او را ارائه کرد، باید دید آیا این شعیره براى محیطهاى غیر اسلامى وضع شده یا براى محیطهاى اسلامى و یا محیطهاى ایمانى. جابجایى این شعائر نقض غرض از تشریع شعائر و مانع از نشر دین مى‏شود. این مطلب یکى از موارد حکم کلى است که در روایات مستفیض بلکه متواتر وارد شده که ائمه ما فرموده‏اند: به اندازه درجه ایمانى هر کسى از او توقع پذیرفتن داشته باشید و فوق طاقت کسى بر او تحمیل نکنید، که در چنین صورتى آنها تکذیب و انکار خواهند کرد و شما مسئول این تکذیب آنها هستید.

از باب نمونه شعیره لعن دشمنان خدا براى محیطهاى شیعى وضع شده که تاثیرات بسیار مهمى بر این محیط مى‏گذارد و بسیار مطلوب است. ‏

اما استفاده از همین شعیره در محیطهاى غیر شیعى سبب تنفر خواهد شد. دعوت غیر مسلمانان به راه خدا و نشر دین اسلام در محیطهاى غیر اسلامى باید با استفاده از شیوه‏ها و روشهایى باشد که مورد پسند آنهاست و برایشان جذابیّت دارد. اما این دلیل نمى‏شود که براى نشر دین در محیطهاى اسلامى و براى حفظ هویّت و کیان آسمانى مسلمانان نیز فقط باید از همان شیوه‏ها استفاده کرد.

بى‏شک مناسک حج یکى از شعارهاى دین مقدس اسلام است که در ضمن آن معانى بسیار بالاى دینى نهفته است، و سبب حفظ هویّت ملکوتى مسلمانان و راز ارتباط با معبود و سر تسلیم در مقابل محبوب نهادن است. آثار و برکات این شعیره الهى براى مسلمانان قابل انکار نیست.

اما همین شعیره الهى براى برخى از محیطهاى غیر اسلامى زشت و بیهوده و تنفر آمیز است؛ براى آنها معنى ندارد جمعیتى با مشقتهاى فراوان از اطراف کره خاکى جمع شوند، تمامى لباسهایشان را در آورند و تنها با دو پارچه سفید بر گرد یک خانه سنگى بگردند، پس از آن بین دو کوه هفت بار رفت و آمد کنند و در مکان خاصى هروله نمایند، آن هم در آن سیل جمعیت که تحمل فشار آنها بسى دشوار مى‏نماید. سپس در زمان خاصى همگى در بیابانى جمع شوند، بعد از این بیابان به بیابان دیگر بروند و همینطور، به ستون سنگى هفت بار سنگ بزنند و در این راستا سر و جان عده‏اى را فداى باران سنگ کنند، و این کار را چند روز و در چند مرحله تکرار نمایند، سر بتراشند و میلیونها گاو و گوسفند و شتر سر ببرند بى‏آنکه نیازى به گوشتشان داشته باشند و آن را نشانه قبولى‏

حجشان بدانند. تمامى این کارها براى غیر مسلمانى که از رمز و راز این مناسک بزرگ الهى آگاه نیست بیهوده و زشت و تنفّر زاست. اما آیا به خاطر اینکه آنها اسرار این مناسک عظیم الهى را نمى‏دانند باید دست از آن شست، و به بهانه وهن مذهب آن را کنار گذاشت؟

تمام نکته این است که دایره این شعائر مربوط به محیط داخلى مسلمانان است نه محیط بیرونى، به همین جهت خداوند میفرماید:

 وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّه» »

. یعنى ما قربانى را براى شما از شعائر خدا قرار دادیم نه براى دیگران؛ محدوده این شعیره محدود به داخل مسلمانان است نه بیرون آنها. هیچگاه براى دعوت غیر مسلمانان به اسلام از شعیره حج استفاده نمى‏شود بلکه باید از شیوه‏هایى بهره جست که در سطح عقل و خرد آنها بوده ومقبولیّت داشته باشد.

وقتى روشن شد که دایره بسیارى از شعائر دینى محدود به داخل مسلمانان و مومنان است و در همان محیط نیز اثر بسیار خوب خود را مى گذارد، نباید به خاطر استهزاء دیگران که ناشى از عدم درک صحیح این شعائر است از آن دست شست، زیرا اصلا آنها مخاطب نیستند و این شعائر براى آنها وضع نشده است. همانطور که آنها دست از آیینهاى داخلى خود- که براى ما بسیار پوچ و بیهوده به نظر مى‏رسد- بر نمى‏دارند.

آرى براى دعوت آنها به ایمان باید از شیوه‏هاى دیگرى بهره جست، شیوه‏هایى که در حد فهم و درک آنها بوده وآنها را فریفته این آیین الهى نماید؛ مانند ترکیز بر اخلاق حسنه ومبادى عالیه اسلامى که دلها را مجذوب خود میکند مانند وفاى به عهد، اداء امانت، خوشروئى و راستگویى، همانطور که امامان ما دستور داده‏اند. امام صادق علیه السلام فرمودند:

کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الاجْتِهَادَ وَالصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ». »

 «مردمان را با غیر زبانتان دعوت کنید تا ببینند که شما اهل تلاش جدى در راه خدا ودورى از گناهان وراستگو هستید»

در جاى دیگر امام ششم علیه السلام به یکى از اصحابشان به نام زید شحام‏

چنین سفارش مى‏کنند:

 «اقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ یُطِیعُنِی مِنْهُمْ وَ یَأْخُذُ بِقَوْلِیَ السَّلَامَ وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ للَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صلى اللَّه علیه و آله أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى اللَّه علیه و آله کَانَ یَأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَیْطِ وَ الْمِخْیَطِ صِلُوا عَشَائِرَکُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَأَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِیثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا جَعْفَرِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کَانَ عَلَى غَیْرِ ذَلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَعَارُهُ وَقِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اللَّهِ لَحَدَّثَنِی أَبِی علیه السلام أَنَّ الرَّجُلَ کَانَ یَکُونُ فِی الْقَبِیلَةِ مِنْ شِیعَةِ عَلِیٍّ علیه السلام فَیَکُونُ زَیْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَأَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَأَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِیثِ إِلَیْهِ وَصَایَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ الْعَشِیرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلَانٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِیثِ».

به هر کسى که گمان مى‏کنى گوش به حرف من مى‏دهد و از سخنان من پیروى مى‏کند سلام مرا برسان، من شما را به‏ رعایت تقوى خدا ودورى از گناهان در دینتان، وتلاش جدى براى خدا وراستگویى واداء امانت وسجده‏هاى طولانى وخوش همسایگى سفارش مى‏کنم، که پیامبر چنین آیینى را آورده است. هر که به شما اعتماد کرد و امانتى نزد شما گذاشت امانتش را به او بر گردانید چه او انسان خوب یا انسان بدى باشد، هر آینه رسول خدا مى‏فرمود نخ وسوزنى را اگر کسى به امانت نزد شما گذاشت به او برگردانید. به قومتان نیکى کرده و به داد آنها برسید، به تشییع جنازه آنها بروید واز مریضهایشان عیادت کنید وحقوقشان را به آنها بپردازید. اگر یکى از شما در دینش پرهیزکار بوده، راستگو وامانتدار باشد، اخلاقش با مردم خوب باشد مى‏گویند این جعفرى است ومن به خاطر او خوشنود مى‏شوم، گفته مى‏شود این تربیت جعفر است. ولى اگر این طور نباشد بلا وعارش بر من خواهد بود ومى‏گویند این تربیت جعفر است. به خدا قسم پدرم برایم نقل کرد: که شیعیان على علیه السلام در قبیله‏اى که بودند مایه زینت آن قبیله بوده، از همه امانتدارتر واز همه بیشتر مراعات حقوق مردم را مى‏کردند واز همه راستگوتر بودند، همه او را وصى خود قرار مى‏دادند و سفارش‏هاى خود را به او مى‏کردند، و امانت‏هاى خود رابه او مى‏سپردند. وقتى از اهل قبیله سوال مى‏کردى مى‏گفتند: چه کسى مانند فلانى است به راستى که او از همه ما امانتدارتر و راستگوتر است».

کوتاه سخن آنکه:

بسیارى از مشکلاتى که براى شعائر پیش مى‏آید و سبب استهزاء دیگران میشود ناشى از خلط دایره‏هاى شعائر است، باید

متخصصان و کارشناسان در علوم و فنون مختلف مانند شاعران، ادیبان، گویندگان، مداحان، و کسانى که در امور فرهنگى و مجالس مذهبى دست اندر کارند با دقت بررسى کنند که مخاطب هر نوع شعیره اى چه کسانى هستند و از چه ابزارى براى جذب آنها میتوان بهره جست. به شرط اینکه آن ابزار تنها بازگو کننده معالم دین باشد نه اینکه بازگو کننده چیزهایى خارج از دین، که رکن شعیره نیز همین است؛ یعنى علامت حسى که بازگو کننده و دال بر یکى از معانى ثابت و واقعى دین است.

حفظ هویّت داخلى مومنان در گرو تعظیم شعائر ایمانى‏

اکثر شعائر دینى براى محیطهاى داخلى مسلمانان یا مومنان جعل شده است، و هدف از آن تقویت و حفظ هویّت الهى و ملکوتى آنهاست، تا در دیگران ذوب نشوند و اصالت ایمانى و اسلامى آنها محفوظ بماند.

به همین جهت مى‏بینیم کسانى که مدتى از این شعائر فاصله گرفته‏اند مانند کسانى که در محیطهاى غیر اسلامى و غیر ایمانى زندگى میکنند؛ که نه صداى اذان مى‏شنوند و نه نماز جماعت مى‏بینند، نه اسمى از خدا به گوششان میخورد و نه مسجد و محراب و مظهرى از مظاهر اسلامى را مى‏بینند، نه مجلس روضه میروند و نه علم و پرچم و مشعل و خیمه عزاى سید مظلومان را مى‏بینند و نه صداى روضه را میشنوند، نه ماه رمضان مى‏بینند و نه صداى دعا و مناجات سحر و افطار را میشنود، نه صوت کمیل و نه نواى ندبه به گوششان مى‏رسد؛ آرام آرام روح ایمانى و اسلامى آنها میمیرد و هویّت دینى و ملکوتى و آسمانیشان از بین رفته و در دیگر هویّت‏ها ذوب شده و اصالت دینى خود را از دست میدهند.

از این رو دین اسلام براى شعائر اهمیت ویژه‏اى قائل شده و تنها به اقامه آن اکتفا ننموده بلکه امر به تعظیم آن کرده و اهانت به آن را گناه نابخشودنى شمرده است، چون تمام دین مبتنى بر شعائر است و اگر نباشد روحیه ایمانى باقى نمى‏ماند تا سایر تعالیم دینى کاربرد داشته باشد.


وهن مذهب یا نابودى مذهب؟

معلوم شد تاثیر پذیرى جوامع شیعى از فرهنگها، و خوش آمد و نیامدهاى غیر مسلمانان و یا غیر شیعیان چقدر خطرناک و فاجعه بار است، زیرا این به معناى از دست دادن هویّت ایمانى و قطع ارتباط با ملکوت و ذوب شدن فرهنگ عرشى آنها در سایر فرهنگهاى فرشى است. و از طرفى وقتى- در اثر تبلیغات گسترده دیگران- عقل جمعى و اجتماعى دست خوش چنین بینش نادرستى شد که خوب را بد، و بد را خوب دانست بدترین حالت براى یک جامعه پیش خواهد آمد؛ یعنى هنجار به ناهنجار و ناهنجار به هنجار تبدیل مى‏شود.

از بین رفتن شعائر الهى به معنى از بین رفتن روحیه ایمانى مردم جامعه است، و وقتى این روحیه از بین رفت و ارتباط آنها با آسمان بریده شد دیگر هیچ یک از تعالیم دینى براى آنها مفید و موثر نخواهد بود؛ نه توحید و نه عدل و نه نبوت و نه امامت و نه معاد، نه احکام و نه اخلاق و نه مکارم و مناقب، و نه هیچ چیز دیگر. چنین جامعه‏اى حالت زمان جاهلیت را به خود خواهد گرفت یعنى بریده شدن دست مردم از تعالیم پیامبران و فرو رفتن در توحّش حیوانى و بلکه پست تر از آن.

چنین جامعه‏اى گرفتار دام خرافات کاهنان ومرتاضان وتوهمات وجادوگران وشعبده بازان وحیله فروشان- که گاه در شیطان پرستى جمع مى‏شوند وگاه در لباس دیگر جلوه مى‏کنند-، خواهد شد. هجوم بشریت به سمت وسوى خرافات شیطانى واسارت آنها در دام توهمات جاهلى در عصر حاضر- خصوصاً در فرهنگ غربى-، معلول تهى بودن روح آنها از سرچشمه جوشان و زلال معارف الهى است که در اثر قطع ارتباط با ملکوت وملکوتیان، عرش وعرشیان، آسمان وآسمانیان به وجود آمده است، این ارتباط توسّط همین شعائر ومظاهر دینى که در رأس آنها شعائر حسینى است انجام مى‏شود. از این رو کم رنگ کردن برخى از شعائر به بهانه وهن مذهب در حقیقت نابود کردن اصل مذهب است.

گرفتار شدن غیر شیعیان- اعم از سایر مذاهب اسلامى وغیر مسلمانان- در دام خرافات و توهمات ضد عقل که مهم‏ترین کتابهاى دینشیان پر از آنهاست، به جهت نبودن همین شعائر حسینى در میان آنهاست، این شعائر حلقه ارتباط میان مردم و امام زمان که حافظ دین است مى‏باشد، وقتى این ارتباط بریده شد و با اهل بیت علیهم السلام فاصله گرفتند قهراً شیطان وشیطانیان با آنها مرتبط خواهند شد وتاریکى‏هایشان را به نام نور به خورد آنها مى‏دهند.

چه توهماتى وچه خرافاتى!

خداى حى قادر را بسان عاجزى پست وبى‏مقدار وجاهل ونادان نموده‏اند که قدش کوتاه‏تر از درخت بوده وانسان پشت درخت را نمى‏بیند،  آدرس خانه‏ها را اشتباه مى‏کند!  گاه با پیغمبرش کشتى مى‏گیرد،  بر عرشش نشسته و از سنگینیش عرش مى‏نالد!  گاه سوار بر قاطرش شده و بر بام کعبه فرود مى‏آید! پایش را در جهنم فرو مى‏برد ومردم ساق پاى او را مى‏ینند! از کردار خود پشیمان مى‏شود!  مى‏زاید وزاده میشود !

پیام آورش نیز گاهى کفر مى‏گوید،  بت مى‏پرستد وبتخانه مى‏سازد،  وگاه با نیرنگ و فریب نبوّت را از خدا مى‏دزدد! آنقدر جاهل است که نمى‏داند آیا جبرئیل بر او نازل شده یا شیطان او را به بازى گرفته! آنقدر از آداب انسانى به دور است که جلوى دیگران‏

کارهایى مى‏کند که هر انسانى از انجام آن شرم دارد! »

احکام وآدابشان هم پوچتر وبیهوده‏تر؛ باید نان آغشته به خون یا ماده قرمز رنگ دیگرى را بخورند تا خدا با گوشت وپوستشان مخلوط شود واز این راه فرزند خدا شوند! ویا اینکه بى‏چون وچرا از هر حاکم زورگو وستمگرى فرمان ببرند که اگر چنین نکنند از دین بیرون رفته‏اند! در نماز باید آب دهانشان را به زیر پایشان بیندازند نه به سمت قبله، مبادا به صورت خدایشان بریزد! کسى حق ندارد هنگام نماز از جلوى آنها رد شود، اگر رد شد حق دارند او را بکشند زیرا این کار ارتباط آنها را با خدایشان- همان بتى است که در مقابلشان نشسته- قطع مى‏کند


این خرافات وصدها مانند اینها که در افکار و اندیشه‏هاى دیگران رسوخ کرده، وبه عنوان مطالب علمى استوار ومحکم در ذهنشان جاگرفته، وبه آن معتقد شده ‏اند، همگى معلول جدا شدن آنها از رشته امامت الهى و خلافت ربانى است که رمز این اتصال در شعائر حسینى نهفته است.

                       

-----------------------------------------------------------------


منبع : الشعائر الحسینیه آیت الله سند