سید محمود خوشدل

سید محمود خوشدل

معارف اهلبیت علیهم السلام
سید محمود خوشدل

سید محمود خوشدل

معارف اهلبیت علیهم السلام

جاهلیت در آخر الزمان (4)


مظاهر وجود جاهلیت دوم در آخرالزمان

مظاهر و نمونه های وجود جاهلیت دوم در آخرالزمان را می توان از محورهای متعدد، مانند شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار داد، که به خواست خداوند تعالی به آنها می پردازیم.

مبحث اول: محور اجتماعی

شرایط اجتماعی که هم اکنون جوامع ما در آن زندگی می کنند، به اعمال و مظاهر جاهلیت که اقوام جاهلی صدر اسلام بر آن ممارست داشتند، با همه ی اشکال و انواع آن آمیخته شده است و وجود این عادات و تقلید اجتماعی سلبی در این زمان، بر وجود جاهلیت دوم، قبل از قیام حضرت مهدی (علیه السّلام) تأکید می نماید.

خطر اول: تعصب قبیله ای

همان طور که می دانیم جامعه ی ما در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر اساس قبیله ای اداره می شد و حکومت و حکم فرمایی از آن قبیله ها بود و فرد سهمی در اجتماع جز حرکت در رکاب عشیره و دنباله روی از آن نداشت و از قدرت ابراز عقیده ی مخالف در برابر قبیله و عشیره ی خود، برخوردار نبود و از این فراتر فرد نسبت به قبیله ی خود تعصب داشت و به آن تکیه می کرد و این موضوع حتی در صورتی که می دانست آنها بر خطا هستند نیز محقق بود و همین پدیده در آن دوران، سبب گسترش ظلم و فساد می گردید.
اکنون ما با کمال تأسف در بطن سنت هایی که یاد شد، قرار داریم؛ چرا که مجدداً تعصب قبیله ای در قالب یاری و نصرت افراد هر قبیله نسبت به قبیله ی خود، به طور تام ولو به باطل بازگشته است.
از نمونه های بارز این واقعیت، تکیه و اعتماد انسان به فردی از افراد قبیله ی خود و یاری نمودن او برای ستمگری و دشمنی و گناه است. از علی بن ابراهیم، از پدرش، از نوفلی، از سکونی، از ابی عبدالله، امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که فرمودند: « رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « هر کس در قلبش ذره ای از عصبیت داشته باشد، خداوند او را در روز بازپسین با اعراب جاهلیت محشور خواهد نمود » (34).
در روایت دیگر می فرمایند: « هر کس تعصب ورزد، خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلی محشور می گرداند. » (35)
معنای این احادیث این است که هر کس به هر جهت قبیله ای، سیاسی، علمی و دینی تعصب بورزد، روز قیامت با اعراب جاهلیت محشور خواهد شد. این نوع تعصب در میان مردم روزگار ما، آنقدر آشکار و عیان گردیده که حتی به دانشمندان و فراگیرندگان دانش نیز سرایت کرده است، به گونه ای که مشاهده می گردد این افراد نسبت به زعمای خود، حتی با وجود مشاهده ی خطا در آنان، تعصب نشان می دهندوآنان را معصوم میدانند و بدین گونه دانسته یا ندانسته در سلک مصداقی از مصادیق اعراب جاهلی در می آیند.

مظهر دوم: افتخار به نسب

افتخار به حسب و نسب و حمیّت و نخوت جاهلی از بارزترین نمونه های جاهلیت در زمان فعلی ما می باشد. قبایل عربی جاهلیت اول، به طور پیوسته به حساب حقّ و هدایت و تقوا، به حسب و نسب خود افتخار می کردند و حمیّت در میان آنان بسیار رایج بود و این موضوع در جاهلیت دوم نیز به عینه تحقق یافته است؛ چرا که هم اکنون شاهد فضل فروشی و تفاخر به عشیره و خانواده به حساب دین می باشیم و فراتر از آن نظاره گر طعنه زدن به نسب فلان شخص و فلان قبیله و کاستن از شأن آن، در نتیجه ی چنین نگرش هایی نیز می باشیم.
روایات شریف با تأکید بر وجود چنین پدیده ای در آخرالزمان؛ یعنی خاستگاه جاهلیت دوم وارد شده اند و ما را از عواقب انجام چنین اعمالی بر حذر می دارند.
از محمد بن حمران، از پدرش، از ابی جعفر، امام باقر (علیه السّلام) نقل شده که فرمودند:
« سه چیز از اعمال جاهلیت است، فخر به نسب و طعنه زدن به نسب ها... » (36)
« قرآن » نیز بر این موضوع اشاره دارد که بنیاد کرامت، فقط تقوا است:
« إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ (37)؛
همانا گرامی ترین شما در نزد خداوند باتقواترین شماست ».
و در حدیث شریف آمده است که: « هیچ عربی را بر غیر عرب برتری نیست، مگر به وسیله ی تقوا » (38).
خداوند سبحان این امور را به وسیله ی اسلام از بین برد. از امام باقر (علیه السّلام) روایت شده که فرمودند:
« رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز فتح مکه بر بالای منبر رفتند و فرمودند: « ای مردم خداوند تعالی نخوت جاهلیت و فخرفروشی به پدران را از شما زدود. بدانید که شما از آدم هستید و آدم از گل بود، بدانید که بهترین بندگان خدا، بنده ای است که بداند تربیت باب پدر نیست، بلکه زبانی گویاست و این دانایی موجب تقوای او گردد، بنابراین هر کس در عمل کوتاهی کند، حسب او را سود می بخشند... » (39).
نیز باید بدانید که آفت حسب، افتخار است. در این باره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در وصیت خویش به امام علی (علیه السّلام) می فرمایند: « ای علی آفت حسب، افتخار است »، سپس فرمودند: « ای علی خداوند به وسیله اسلام، نخوت جاهلیت و فخرفروشی به پدران را از میان بردند، بدان که مردم از نسل آدمند و آدم از خاک است. » (40)

مظهر سوم: زنده به گور کردن دختران

یکی از رسوم راسخ در عصر جاهلیت اول، زنده به گور کردن دختران بود و هنگامی که همسر مردی، فرزند دختر می زایید، قیامت مرد برپا می شد، مبادرت به گرفتن دختر از مادر می نمود و به خارج شهر می برد و او را زنده دفن می کرد و با افتخار به این عمل عاری از مهربانی و انسانیت، به نزد خانواده ی خود بازمی گشت و اگر کسی از این کار سر باز می زد، در میان عشیره و قوم خود تحقیر می گردید.(41)
در حالی که خداوند در« قرآن کریم » با دو آیه« وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ‌- بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ‌ (42)؛ و هنگامی که از دختر زنده به گور شده سؤال شود، به کدامین گناه کشته شد. » این عمل را مذمّت و از آن نهی نموده است. سبب کشتن دختران توسط اعراب جاهلی عار و ننگ و دیگر تردیدهای واهی، مانند اسیر شدن و به ممالک دیگر انتقال پیدا کردن بود.
از ابی خدیجه نقل شده است که به امام صادق (علیه السّلام) عرض کردم:
ای اباعبدالله زمان وقوع این رویداد کی بوده است؟ فرمودند: « این موضوع در زمان جاهلیت بوده است. آنها دختران خود را از ترس اینکه مبادا به دست دشمن اسیر شوند و برای آنان فرزند به دنیا آورند، زنده به گور می کردند. » (43)
شایسته است در اینجا اشاره نماییم اعمالی که در این باره در آن عصر، چه قبل و چه بعد از اسلام واقع شد، دارای مصادیقی در عصر شریف امام مهدی (علیه السّلام) با کمی اختلاف خواهد بود.
موؤودة (دختر زنده به گور) در آن زمان زنی بود، که مورد ستم واقع شده و زنده به گور می شد، اما نه تنها در خاک، بلکه در خانه ی پدرش هم وضعیت بهتری نداشت. این وضعیتی بود که به طور گسترده در جوامع آن روز، به خصوص در میان نوادگان قریش شایع بود، بدین گونه که بزرگان بنی هاشم دخترانشان را جز به بزرگ زادگان تزویج نمی کردند. مردان بزرگ زاده از ازدواج با دخترعموهای خود، خودداری می ورزیدند.
به همین گونه، بزرگان از دادن دختر به کسانی که از بزرگان قریش نبودند، امتناع می ورزیدند که همین امر موجب مجرد ماندن زنان می گشت. مصیبت بارتر اینکه، بعضی از بزرگان قریش از تزویج کردن دختران، حتی به بزرگان قریش در صورتی که منتسب به نفس البیت که پدر دختر به آن منتسب بود، حذر می کردند؛ زیرا دختران فقط باید با پسرعموهای خود ازدواج می کردند و نه غیره و اگر چنین چیزی میسر نمی گردید، مجرد باقی می ماندند. این مصداق بارز کشتن زنان و کشتن مفاهیم حیات در آنان بود؛ چرا که بسیاری از آنان، مرگ را بر باقی ماندن در خانه های پدرانشان، همچون خدمتکار ترجیح می دادند.
این موضوع فقط به بزرگان قریش محدود نمی گشت، بلکه شامل دیگر خانواده های صاحب شأن نیز می گردید. خانواده هایی که به طور کل از شوهر دادن دخترانشان، مگر به افرادی از خانواده های دارای مقام و منزلت اجتماعی و اصل و نسب برجسته، خودداری می کردند.
علت و سبب موجود در ورای افعال و اعمال این خانواده ها، تعصب و افتخار به نسب بوده است، که از وصلت با کسانی که جایگاه اجتماعی و مادی پایین تری داشتند، خودداری می کردند. چنین چیزی همان طور که در ماجرای جوبیر رخ داد، مورد نهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفته است. جوبیر به نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت و اظهار داشت: کدام زن حاضر به پذیرش من می باشد؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به او فرمودند: «

 خداوند به وسیله ی اسلام هر آنچه را که در جاهلیت شریف بود، بی ارزش نمود و آنچه را بی ارزش بود، شرافت بخشید... » (44).

مظهر چهارم: حسادت و کینه

قطعاً حسادت، کینه و تندخویی و نیز قطع رحم و عدم احترام به بزرگتر و شفقت به کوچکتر و دیگر کینه توزی هایی که منجر به لشکرکشی ها و منازعات می شود، از جمله اسباب ضعف جوامع و جدایی آنها و تبدیل آنها به طعمه ای سهل برای دشمنان می باشد و از این رو این گونه اعمال و رفتار از سوی شارع، مقدس گردیده است. در روایات وارد شده از سوی اهل بیت (علیه السّلام) آمده است که: « بر حذر باشید از حسادت ورزیدن و کینه توزی نسبت به یکدیگر که از اعمال جاهلیت است. » (45)
در چنین حسادتی هر مورد حسدی، مورد نفرت نیز قرار می گیرد و انسان را به سوی بغض و کینه نیز رهنمون می گردد و بر این اساس اهل بیت (علیه السّلام) و شیعیان را به دست کشیدن از ستم و قساوت قلب و ترغیب به رحمت و احترام به کهنسالان برای حفظ جامعه ی اسلامی به وسیله ی توازن و اعتصام سفارش نموده اند:
« باید خردسالان شما به بزرگترها تأسی بجویند و بزرگان شما به کوچک ترها رحم و شفقت داشته باشند و همچون تندخویان جاهلیت نباشید که نه در دین تفقّه و نه درباره ی خدا تعقل می کردند. » (46)
دلیل بر وجود مظاهر جاهلیت در این زمان، این است که اهل بیت (علیه السّلام) از وقوع چنین اعمالی در آخرالزمان خبر داده اند و آن را از نشانه های ظهور مقدس حضرت مهدی (علیه السّلام) برشمرده اند: « همسایه به همسایه اش ستم روا می دارد و قطع رحم می نماید و رحمت و شفقت بزرگان از بین می رود و حیای کوچکترها کاستی می پذیرد. » (47)

مظهر پنجم: غضب

غضب مظهری از مظاهر جاهلیت است؛ زیرا انسان را از جاهلیت طبیعی و فطری خارج کرده و چون پرده ای بر روی قلب و عقل آویخته می گردد و بر اساس هوای نفس در عقل انسان تصرف می کند تا جایی که حتی اگر شخصی را به قتل برساند، اندوهگین نمی گردد. از این جهت غضب مورد نهی شارع قرار گرفته و این عمل از افعال جاهلیت قلمداد شده است. از ناحیه ی ائمه ی معصومان (علیه السّلام) وارد شده است که:
« هر کس غضب نماید، خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می گرداند. » (48)
علت این امر این است که اعراب جاهلیت تندخو و غلیظ و دارای طبعی خشن بودند که وجه تمایز آن تندی و غضب بود و جز قدرت و استیلاجویی، چیزی درک نمی کردند، در نتیجه برای هر چیزی غضب می کردند و غضب آنها را از حق خارج و وارد باطل می کرد.
در عصر کنونی ما، یعنی جاهلیت دومی که ما در آن به سر می بریم، غضب تبدیل به سنت و خوی مشخصی گردیده، تا جایی که مرد به خاطر جزیی ترین دلایل خشمگین می شود و در لحظه ی خشم از به کارگیری قدرت و نیرو بدون توجه به دلایل و نتایج خودداری نمی کند.

مظهر ششم: تبرّج ( خودآرایی زنان برای مردان غریبه )

خودآرایی زنان در جاهلیت دوم، متناسب تبرّج زنان در جاهلیت اول است و « قرآن کریم » زنان را از این عمل ناروا نهی نموده است:
« وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى(49)؛
و خود را مانند خودآرایی زنان در عصر جاهلیت اول نیارایید. »
در سطور گذشته، آیاتی از قرآن کریم دلیل بر وجود جاهلیت دوم در آخرالزمان و امر نمودن به زنان به اینکه عفت و پاکدامنی و وقار خود را حفظ نمایند و زینت خود را مانند خودآرایی زنان جاهلیت اول به غیر حق آشکار نکنند، تقدیم داشتیم.
امروزه هیچ حرجی از مظاهر خودآرایی و دنباله روی از غرب و تبلیغات و افکار مبتذلی که ظاهر آن رعایت حقوق زن و موضوعات مرتبط با آن است، وجود ندارد. باید بدانیم شرایطی که هم اکنون زنان جوامع ما در آن قرار دارند، از نشانه های نزدیکی قیام مقدس صاحب عصر و زمان (علیه السّلام) محسوب می گردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.