سید محمود خوشدل

سید محمود خوشدل

معارف اهلبیت علیهم السلام
سید محمود خوشدل

سید محمود خوشدل

معارف اهلبیت علیهم السلام

ملاقاتی بسیار زیبا و وصف نشدنی برای عاشقان آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام



 

این ملاقات بسیار طولانیست...

 

 آیت الله شبیری زنجانی فرمودند:

چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود.

 

و سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرا(زمر73ً )

 

یعنی مومنین را به سمت بهشت می کشند .

 

از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت می کشند

 

تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحار الانوار((بنده در کامل الزیارات آدرس دارم)) برخورد نمودم که می فرمایند:

مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند . کامل الزیارات صفحه ۸۱

 

امام به دیدار محبان می آیند.

 

این ملاقات بسیار طولانی می شود .

 

 امام صادق می فرمایند هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند .

 

ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان یابد.

 

 

تصویر قشنگی ست که در صحنه ی محشر

ما دور حسینیم و بهشت است که مات است


السلام علیک یا ابا عبد الله
وعلی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت
وبقی الیل والنهار ولا جعله الله آخر العهد منی
لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین

واما حدیث اینست متن عربی وترجمه شو برای عاشقان آقا سید الشهدا میذارم ببینید وگریه کنید .


 و حدثنى محمد بن عبد الله بن جعفر الحمیری عن أبیه عن علی بن محمد بن سالم عن محمد بن خالد عن عبد الله بن حماد البصری عن عبد الله بن عبد الرحمن الأصم عن أبی یعقوب عن أبان بن عثمان عن زرارة قال:

 قال أبو عبد الله ع:  یا زرارة إن السماء بکت على الحسین أربعین صباحا بالدم و إن الأرض بکت أربعین صباحا بالسواد و إن الشمس بکت أربعین صباحا بالکسوف و الحمرة و إن الجبال تقطعت و انتثرت و إن البحار تفجرت و إن الملائکة بکت أربعین صباحا على الحسین ع و ما اختضبت منا امرأة و لا ادهنت و لا اکتحلت و لا رجلت حتى أتانا رأس عبید الله بن زیاد و ما زلنا فی عبرة بعده و کان جدی إذا ذکره بکى حتى تملأ عیناه لحیته و حتى یبکی لبکائه رحمة له من رآه و إن الملائکة الذین عند قبره لیبکون فیبکی لبکائهم کل من فی الهواء و السماء من الملائکة و لقد خرجت نفسه ع فزفرت جهنم زفرة کادت الأرض تنشق لزفرتها و لقد خرجت نفس عبید الله بن زیاد و یزید بن معاویة فشهقت جهنم شهقة لو لا أن الله حبسها بخزانها لأحرقت من على ظهر الأرض من فورها و لو یؤذن لها ما بقی شی‏ء إلا ابتلعته و لکنها مأمورة مصفودة و لقد عتت على الخزان غیر مرة حتى أتاها جبرئیل فضربها بجناحه فسکنت و أنها لتبکیه و تندبه و أنها لتتلظى على قاتله و لو لا من على الأرض من حجج الله لنقضت الأرض و أکفأت بما علیها و ما تکثر الزلازل إلا عند اقتراب الساعة و ما من عین أحب إلى الله و لا عبرة من عین بکت و دمعت علیه و ما من باک یبکیه إلا و قد وصل فاطمة ع و أسعدها علیه و وصل رسول الله و أدى حقنا و ما من عبد یحشر إلا و عیناه باکیة إلا الباکین على جدی الحسین ع فإنه یحشر و عینه قریرة و البشارة تلقاه و السرور بین على وجهه و الخلق فی الفزع و هم آمنون و الخلق یعرضون و هم حداث الحسین ع تحت العرش و فی ظل العرش لا یخافون سوء یوم الحساب یقال لهم ادخلوا الجنة فیأبون‏ و یختارون مجلسه و حدیثه و إن الحور لترسل إلیهم أنا قد اشتقناکم مع الولدان المخلدین فما یرفعون رءوسهم إلیهم لما یرون فی مجلسهم من السرور و الکرامة و إن أعداءهم من بین مسحوب بناصیته إلى النار و من قائل ما لنا من شافعین و لا صدیق حمیم و إنهم لیرون منزلهم و ما یقدرون أن یدنوا إلیهم و لا یصلون إلیهم و إن الملائکة لتأتیهم بالرسالة من أزواجهم و من خدامهم على ما أعطوا من الکرامة فیقولون نأتیکم إن شاء الله فیرجعون إلى أزواجهم بمقالاتهم فیزدادون إلیهم شوقا إذا هم خبروهم بما هم فیه من الکرامة و قربهم من الحسین ع فیقولون الحمد لله الذی کفانا الفزع الأکبر و أهوال القیامة و نجانا مما کنا نخاف و یؤتون بالمراکب و الرحال على النجائب فیستوون علیها و هم فی الثناء على الله و الحمد لله و الصلاة على محمد و آله حتى ینتهوا إلى منازلهم

ترجمه :

عبد الله بن جعفر حمیرى از پدرش ، از على بن محمد بن سالم ، از محمد بن خالد، از عبد الله

بن حماد بصرى ، از عبد الله بن عبد الرحمن الاصم از ابى یعقوب از ابان بن عثمان ، از زراره نقل نموده که وى گفت :

حضرت ابو عبد الله علیه السلام فرمودند:

اى زراره آسمان تاچهل روز بر حسین بن على علیه السلام خون بارید و زمین تا چهل روز تار و تاریک بود و خورشید تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود و کوهها تکه تکه شده و پراکنده گشتند و دریاها روان گردیده و فرشتگان تا چهل روز بر آن حضرت گریستند و هیچ زنى از ما اهل بیت خضاب نکرد و روغن به خود نمالید و سرمه نکشید و موهایش را شانه نزد تا وقتى که سر عبید الله بن زیاد را به نزد ما فرستادند و پیوسته بعد از شهادت آن حضرت چشمان ، اشک آلود بود هر گاه جدم یاد آن حضرت را مى نمود محاسنش از اشک خیس مى گشت بطورى که هر کس آن جناب را مى دید به حالش ترحم نموده و از گریه اش به گریه مى افتاد و فرشتگانى که نزد قبر آن حضرت هستند جملگى مى گریند و از گریه ایشان تمام فرشتگان در آسمان و زمین گریه مى کنند، هنگامى که روح مطهر آن حضرت از کالبد شریفش خارج شد دوزخ فریاد و بانگى زد که نزدیک بود از صداى آن زمین منشق شود و زمانیکه روح خبیت عبید الله بن زیاد و یزید بن معاویه از بدن کثیفشان خارج گردید جهنم جیغى کشید که اگر حق تعالى بوسیله فرشتگان حافظ دوزخ آن را کنترل و حبس نمى نمود تمام موجودات روى زمین از هیبت آن مى سوختند و اگر آتش جهنم از حق تعالى اذن مى داشت هیچ جنبنده اى را روى زمین باقى نمى گذارد بلکه تمام را مى بلعید منتهى مامور و اسیر فرمان اوست و بدون امر حق جلت عظمته حرکتى از آن صادر نمى شود و مع ذالک چند مرتبه بر نگهبانان طغیان کرده تا بالاخره جبرئیل در آنجا حاضر شد و بالش را بر آن زد تا ساکت گردید.

ولى در عین حال از آن تاریخ به بعد بر حضرتش گریه و ندبه کرده و پیوسته بر قاتلین او زبانه مى کشد و اگر حجت هاى خدا روى زمین نمى بودند آن را واژگون مى کرد و لرزش هاى زمین و زلزله ها زیاد نمى شود مگر صرفا در وقت قیامت .

و هیچ چشم و اشکى نزد خدا محبوب تر از چشم و اشکى نیست که بگرید و بر آن حضرت جارى گردد و هیچ گریه کننده اى نیست که بر آن جناب بگرید مگر آنکه گریه اش به حضرت فاطمه علیه السلام رسیده و آن بانو را یارى مى کند و نیز گریه اش به حضرت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیده و بدین وسیله حق ما را ادا کرده .

و هیچ بنده اى نیست که روز قیامت محشور شود مگر آنکه چشمانش گریان است غیر از گریه کنندگان بر جدم حضرت حسین بن على علیه السلام چه آنکه ایشان در حالى که چشمانى روشن و باز دارند محشور مى گردند و آثار سرور و شادى در صورتشان نمایان مى باشد، مردم در فزع و ناراحتى بوده ولى ایشان از هر غم و محنتى در امان هستند، مردم متفرق و پراکنده و مضطرب بوده ولى ایشان در زیر عرش و سایه آن به یاد حسین علیه السلام بوده و درباره آن جناب به گفتن حدیث مشغولند، از ناملایمات و نارحتیهاى روز حساب هیچ خوف و هراسى ندارند.

به ایشان گفته مى شود: داخل بهشت شوید ولى آنها از ورود به بهشت امتناع نموده و مجلس ذکر حسین علیه السلام را اختیار مى کنند، فرشتگان و حورالعین به آنها پیغام مى دهند که ما با ولدان مخلد مشتاق شما هستیم ولى ایشان از فرط سرور و نشاطى که در مجلسشان دارند سرشان را بالا نکرده و به آنها نمى نگرند.

دشمنان ایشان در آخرت دو گروه هستند:

الف : کسانى که موى جلو سر ایشان را فرشتگان عذاب گرفته و آنها را روى زمین کشان کشان به طرف جهنم مى برند.

ب : آنانکه از روى حسرت مى گویند: ما لنا من شافعین و لا صدیق حمیم . نه شفیعى داریم و نه دوستى که از ما حمایت کند.

دشمنان ایشان مقام و منزل آنها را دیده ولى نمى توانند نزدیک ایشان شوند.

فرشتگان از طرف همسرهاى ایشان در بهشت و نگهبانان بر ایشان پیغام آورده که چه کرامت و عطایائى به آنها اعطاء شده .

ایشان در جواب مى گویند: انشاء الله نزد شما خواهیم آمد و پس از این گفتار به نزد آنها بازگشته و وقتى همسرانشان به آنها خبر مى دهند که در نزدیکى حضرت حسین علیه السلام مى باشند شوقشان زیاد گشته واز شعف دل مى گویند:

حمد مى کنیم حق تعالى را که ما را از فزع اکبر و وحشت هاى قیامت در امان داشت و از آنچه هراس داشتیم نجات داد.

خداوند متعال به ایشان مرکب ها و اسبهاى نیکوئى که بر پشت آنها زین نهاده شده اعطاء فرمود و ایشان بر آنها سوار شده ودر حالى که خداى منان را ستوده و حمد و ثناء گفته و صلوات بر محمد و آل محمد مى فرستند حرکت نموده تا به منازل و جایگاه خویش مى رسند.

 

ابن قولویه القمى، کامل الزیارات، صفحه 81

مترجم : سید محمد جواد ذهنى تهرانى

 

 


 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.